Skip Navigation Links.

خون بندناف و سلامت قلب و عروق

31 فروردین 1404

| 25| مدت زمان مطالعه: 15 دقیقه

تائید شده توسط

کپی

کپی شد

https://www.rsct.ir/blogs/ID/6013

چگونه عوامل دوران بارداری می‌توانند بر سلامت متابولیکی کودکان تأثیر بگذارند؟

خون بندناف و سلامت قلب و عروق

در یک مطالعه کوهورتی آینده‌نگر که به بررسی ارتباط متابولیت‌های خون بندناف با پیامدهای قلب و عروقی در کودکان پرداخته است، ویژگی‌های عمومی 763 مادر و فرزندشان مورد تحلیل قرار گرفت. این مطالعه با هدف ارزیابی تأثیر عوامل مادری و جنینی بر سلامت متابولیکی در سنین 6 و 10 سالگی انجام شد. نتایج نشان داد که مادران شرکت‌کننده در این پژوهش، در مقایسه با گروهی که اطلاعات پیامدهای خطر قلب و عروقی نداشتند، تفاوت‌های قابل‌توجهی در ویژگی‌های خود داشتند. این مادران به‌طور میانگین مسن‌تر بودند، بیشتر بدون فرزند قبلی (نولی‌پاروس) بودند، سطح تحصیلات بالاتری داشتند و کمتر در دوران بارداری سیگار می‌کشیدند. علاوه بر این، مصرف الکل در دوران بارداری در این گروه بیشتر بود و استفاده از مکمل اسید فولیک نیز در میان آن‌ها شایع‌تر بود. این تفاوت‌ها نشان‌دهنده نقش مهم عوامل مادری در شکل‌گیری سلامت متابولیکی فرزندان در سال‌های بعدی زندگی است.

ویژگی‌های مادران

مادران حاضر در این مطالعه ویژگی‌های مشخصی داشتند که می‌تواند بر نتایج متابولیکی فرزندانشان تأثیر بگذارد. میانگین سنی این مادران در زمان ثبت‌نام 31.8 سال بود، با انحراف معیار 3.9 سال که نشان‌دهنده پراکندگی سنی نسبتاً متعادل است. از میان این مادران، 62.3 درصد (475 نفر) بدون فرزند قبلی بودند، به این معنا که این بارداری اولین تجربه زایمان آن‌ها محسوب می‌شد. شاخص توده بدنی پیش از بارداری این مادران به‌طور میانگین 22.5 کیلوگرم بر مترمربع گزارش شد، با دامنه‌ای بین 18.6 تا 34.3 که نشان‌دهنده تنوع در وضعیت بدنی آن‌ها پیش از بارداری است. از نظر تحصیلات، 64.8 درصد (491 نفر) دارای تحصیلات عالی بودند که این سطح بالای آموزش می‌تواند با آگاهی بیشتر از مراقبت‌های بارداری مرتبط باشد.

در مورد عادات رفتاری، 79.5 درصد از مادران (543 نفر) اعلام کردند که هرگز در دوران بارداری سیگار نکشیده‌اند، در حالی که 8.6 درصد (59 نفر) تا زمان آگاهی از بارداری سیگار می‌کشیدند و پس از آن ترک کردند، و 11.9 درصد (81 نفر) در طول بارداری به سیگار کشیدن ادامه دادند. این تفاوت در رفتار سیگار کشیدن می‌تواند تأثیرات متفاوتی بر سلامت جنین داشته باشد، زیرا سیگار کشیدن در بارداری با کاهش وزن تولد و مشکلات متابولیکی مرتبط است. مصرف الکل نیز یکی دیگر از عوامل مورد بررسی بود: 29 درصد از مادران (197 نفر) در طول بارداری هیچ الکلی مصرف نکردند، 15.9 درصد (108 نفر) تا زمان آگاهی از بارداری الکل مصرف کردند و آن را قطع کردند، و 55.1 درصد (375 نفر) در طول بارداری به مصرف الکل ادامه دادند. این میزان بالای مصرف الکل در مقایسه با گروه‌های دیگر قابل‌توجه است و ممکن است بر متابولیسم جنین تأثیر گذاشته باشد.

استفاده از مکمل اسید فولیک نیز در این گروه بسیار رایج بود، به‌طوری که 92.5 درصد از مادران (582 نفر) از این مکمل استفاده کردند. اسید فولیک برای رشد عصبی جنین ضروری است و استفاده گسترده آن در این مطالعه نشان‌دهنده توجه بالای مادران به توصیه‌های پزشکی است. میانگین دریافت انرژی روزانه این مادران نیز 2106 کیلوکالری بود، با دامنه‌ای از 1295 تا 3096 کیلوکالری، که نشان‌دهنده تنوع در رژیم غذایی آن‌ها است.

ویژگی‌های جنین و نوزاد

جنین‌ها و نوزادان مورد مطالعه نیز ویژگی‌های مشخصی داشتند که می‌تواند به درک بهتر سلامت اولیه آن‌ها کمک کند. از میان 763 جنین، 48 درصد (363 نفر) دختر بودند که نشان‌دهنده توزیع تقریباً متعادل جنسیتی است. میانگین سن حاملگی در زمان تولد 40.3 هفته بود، با دامنه‌ای از 37.1 تا 42.4 هفته، که نشان می‌دهد اکثر نوزادان در زمان مناسب و به‌صورت ترم متولد شده‌اند. وزن تولد این نوزادان به‌طور میانگین 3563 گرم بود، با دامنه‌ای از 2621 تا 4474 گرم، که بیانگر سلامت عمومی خوب در زمان تولد است. این داده‌ها به‌عنوان پایه‌ای برای بررسی‌های بعدی در سنین بالاتر مورد استفاده قرار گرفتند.

پیگیری در 6 سالگی

پیگیری کودکان در سن 6 سالگی اطلاعات ارزشمندی درباره وضعیت متابولیکی و قلب و عروقی آن‌ها ارائه داد. از 722 کودک مورد بررسی، میانگین سنی 5.9 سال بود. شاخص توده بدنی (BMI) این کودکان به‌طور میانگین 15.6 کیلوگرم بر مترمربع گزارش شد، با انحراف معیار 1.3 که نشان‌دهنده تنوع اندک در وزن نسبی آن‌ها است. توده چربی کل بدن این کودکان به‌طور میانگین 4996 گرم بود، با دامنه‌ای از 3220 تا 8995 گرم. توده چربی اندروئید (منطقه شکمی) 174 گرم (دامنه 88 تا 464) و توده چربی ژنوئید (منطقه لگنی) 759 گرم (دامنه 415 تا 1484) بود. نسبت اندروئید به ژنوئید، که معیاری برای توزیع چربی بدن است، به‌طور میانگین 0.24 گزارش شد، با دامنه‌ای از 0.16 تا 0.35.

فشار خون سیستولیک این کودکان به‌طور میانگین 102 میلی‌متر جیوه (انحراف معیار 7.9) و فشار خون دیاستولیک 60.3 میلی‌متر جیوه (انحراف معیار 6.6) بود که در محدوده طبیعی برای این سن قرار دارد. سطح انسولین به‌طور میانگین 111.1 پیکومول بر لیتر (دامنه 19.6 تا 373.7)، کلسترول کل 4.2 میلی‌مول بر لیتر (انحراف معیار 0.6)، HDL 1.3 میلی‌مول بر لیتر (انحراف معیار 0.3)، LDL 2.3 میلی‌مول بر لیتر (انحراف معیار 0.6) و تری‌گلیسرید 1.0 میلی‌مول بر لیتر (دامنه 0.4 تا 2.2) بود. شیوع تجمع خطر قلب و عروقی، که به‌عنوان داشتن سه یا بیشتر عامل خطر تعریف می‌شود، در این سن 8.2 درصد (37 نفر از 454) بود که نشان‌دهنده درصد کمی از کودکان با پروفایل خطر است.

پیگیری در 10 سالگی

در سن 10 سالگی، 700 کودک مورد پیگیری قرار گرفتند. میانگین سنی این کودکان 9.8 سال بود. شاخص توده بدنی به‌طور میانگین 16.7 کیلوگرم بر مترمربع (دامنه 13.9 تا 22.2) گزارش شد که نشان‌دهنده افزایش طبیعی وزن با رشد است. توده چربی اندروئید به 304.2 گرم (دامنه 120.8 تا 1248.4) و توده چربی ژنوئید به 1350.3 گرم (دامنه 597.9 تا 3087.6) افزایش یافت. نسبت اندروئید به ژنوئید به‌طور میانگین 0.23 (دامنه 0.16 تا 0.43) بود که تغییر اندکی نسبت به 6 سالگی نشان می‌دهد.

فشار خون سیستولیک در این سن به‌طور میانگین 103 میلی‌متر جیوه (انحراف معیار 7.63) و دیاستولیک 58 میلی‌متر جیوه (انحراف معیار 6.3) بود که همچنان در محدوده طبیعی است. سطح انسولین به 170.3 پیکومول بر لیتر (دامنه 35.8 تا 535.7) افزایش یافت که با تغییرات متابولیکی دوران رشد سازگار است. کلسترول کل 4.3 میلی‌مول بر لیتر (انحراف معیار 0.6)، HDL 1.5 میلی‌مول بر لیتر (انحراف معیار 0.3)، LDL 2.3 میلی‌مول بر لیتر (انحراف معیار 0.6) و تری‌گلیسرید 1.0 میلی‌مول بر لیتر (دامنه 0.4 تا 2.4) بود. شیوع تجمع خطر قلب و عروقی در این سن به 13.6 درصد (59 نفر از 435) افزایش یافت که نشان‌دهنده رشد تدریجی این خطر با افزایش سن است.

متابولیت‌های خون بند ناف و پیامدها

تحلیل‌ها نشان داد که هیچ ارتباط معنی‌داری بین غلظت‌های متابولیت‌های منفرد، گروه‌های متابولیتی یا نسبت‌های آن‌ها با فشار خون، انسولین، HDL، LDL و تری‌گلیسرید در سنین 6 و 10 سال پس از تصحیح FDR وجود ندارد. با این حال، برخی یافته‌ها قابل‌توجه بودند. به عنوان مثال، غلظت بالاتر متابولیت Carn.a.C.8.1 با درصد توده چربی اندروئید در 6 سالگی (β: 0.14؛ CI: 0.07-0.22) و Carn.a.C.6.0 در 10 سالگی (β: 0.16؛ CI: 0.08-0.23) در مدل پایه مرتبط بود، اما این ارتباط در مدل اصلی که عوامل مخدوش بیشتری را در نظر می‌گرفت، معنی‌دار باقی نماند. این نشان می‌دهد که عوامل دیگر ممکن است این روابط را تحت تأثیر قرار داده باشند.

تجمع خطر قلب و عروقی

شیوع تجمع خطر قلب و عروقی در 6 سالگی 8.2 درصد و در 10 سالگی 13.6 درصد بود که افزایش آن با سن قابل‌انتظار است. در مدل پایه در 6 سالگی، 5 متابولیت Carn.a و گروه‌های کوتاه‌زنجیر، میان‌زنجیر و آصیل‌کارنیتین با افزایش شانس تجمع خطر مرتبط بودند (p<0.05). قوی‌ترین ارتباط با متابولیت Carn.a.C.6.0 مشاهده شد که با هر انحراف معیار افزایش غلظت، شانس تجمع خطر 1.95 برابر (CI: 1.39-2.75) بیشتر بود. با این حال، پس از تعدیل عوامل مخدوش مانند سن مادر، تحصیلات و عادات رفتاری، این ارتباط معنی‌دار نماند. در 10 سالگی هیچ ارتباطی بین متابولیت‌های خون بند ناف و تجمع خطر مشاهده نشد که ممکن است به دلیل تغییرات متابولیکی با افزایش سن باشد.

بحث و تفسیر

تأثیرات نامطلوب در دوران جنینی می‌تواند متابولیسم مادر و جنین را تغییر دهد و زمینه‌ساز پروفایل قلب و عروقی نامطلوب در سال‌های بعدی زندگی شود. این مطالعه به‌عنوان اولین پژوهش، ارتباط متابولیت‌های خون بند ناف با پیامدهای قلب و عروقی را در چندین سن کودکی بررسی کرد. برخلاف مطالعات قبلی که بر شاخص توده بدنی (BMI) تمرکز داشتند، این پژوهش از نسبت اندروئید به ژنوئید استفاده کرد که معیار دقیق‌تری برای پیش‌بینی خطر بیماری‌های قلب و عروقی در کودکان است. عدم مشاهده ارتباط قوی در این مطالعه ممکن است به دلیل جمعیت سالم و تحصیل‌کرده آن باشد که احتمالاً اثرات متابولیکی را کاهش داده است. همچنین، متابولیت‌های خون بند ناف ترکیبی از متابولیت‌های مادری، جفتی و جنینی هستند و تحت تأثیر عواملی مانند استرس، سطح هورمون‌ها و رژیم غذایی مادر قرار دارند که ممکن است تحلیل‌ها را پیچیده‌تر کند.

ملاحظات روش‌شناسی

یکی از نقاط قوت این مطالعه، جمع‌آوری داده‌های طولی از زمان تولد است که امکان پیگیری طولانی‌مدت را فراهم می‌کند. اندازه نمونه نسبتاً بزرگ (763 مادر و فرزند) نیز به اعتبار نتایج کمک می‌کند. با این حال، محدودیت‌هایی نیز وجود دارد. جمعیت این مطالعه عمدتاً سالم، تحصیل‌کرده و از یک گروه قومی خاص (هلندی) بود که ممکن است تعمیم‌پذیری نتایج به جوامع متنوع‌تر را محدود کند. نمونه‌های خون در این مطالعه ناشتا نبودند و در زمان‌های مختلف روز جمع‌آوری شدند که می‌تواند بر دقت اندازه‌گیری متابولیت‌ها تأثیر بگذارد. همچنین، به دلیل شرایط عملی جمع‌آوری خون بند ناف، ممکن است برخی نمونه‌ها ترکیبی از خون شریانی و وریدی باشند که بر ثبات متابولیت‌ها اثر می‌گذارد.

نتیجه‌گیری

این مطالعه کوهورتی هیچ ارتباط قوی و پایداری بین متابولیت‌های خون بند ناف و تجمع خطر قلب و عروقی در سنین 6 و 10 سالگی نشان نداد. با این حال، شواهد اولیه‌ای وجود دارد که نشان می‌دهد کودکان با پروفایل خطر قلب و عروقی نامطلوب ممکن است در بدو تولد سطوح بالاتری از متابولیت‌های کوتاه‌زنجیر و میان‌زنجیر Carn.a داشته باشند. این یافته‌ها باید با احتیاط تفسیر شوند، زیرا پس از تعدیل عوامل مخدوش معنی‌دار نماندند. برای درک بهتر این روابط، مطالعات آینده باید جمعیت‌های متنوع‌تر با شیوع بالاتر عوامل خطر مانند چاقی، دیابت بارداری و فشار خون بالا را بررسی کنند. چنین پژوهش‌هایی می‌توانند به روشن شدن نقش متابولیت‌های اولیه در سلامت متابولیکی طولانی‌مدت کمک کنند و راه را برای مداخلات پیشگیرانه هموار سازند.

پایان مطلب/

محتوای این مقاله صرفا برای افزایش اطلاعات عمومی شماست و به منزله تجویز پزشکی نیست.

نویسنده:

سمانه سبزیانی

منبع:

, , ,

نظر جدید

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید: