Menu

اخبار

اخبار

سلول بنیادی خون بندناف محمدطاها؛ امیرحسن را از بیماری نجات داد
 

سلول بنیادی خون بندناف محمدطاها؛ امیرحسن را از بیماری نجات داد

امیر حسن رشیدی 12 سال دارد وکلاس پنجم است. از 4 سالگی به بیماری ALL نوع 2 مبتلا شده و بارها و بارها تحت شیمی درمانی قرار گرفته ولی هر بار بعد از گذشت مدت کوتاهی از قطع درمان، بیماری عود کرده است. پزشکان آخرین راه نجات را پیوند از سلول های بنیادی خون بندناف تشخیص داده اند.
چهارشنبه، 22 مهر 1394 | Article Rating

گزارش یک پیوند: 

وقتی از او پرسیدم چند وقت از پیوند سلول بنیادی برای بیماری ات می گذرد گفت: دو ماه و یک روز! حتی حساب دقایقش را هم دارد. روزهای سختی را گذرانده و حالا که با پشتوانه برادر، سلامتی اش را به دست آورده اهداف بزرگی برای خودش در نظر گرفته است. می خواهد مهندس نفت بشود تا به کشورش خدمت کند.

آقای رشیدی پدر امیرحسن، دعوت ما را به بانک سلول های بنیادی خون بندناف رویان با مهربانی پذیرفت و با لهجه شیرین شیرازی ازهمه سختی هایی که از 8 سال پیش تا کنون به دنبال بیماری امیرحسن به وجو آمده، برایمان گفت . او در سال های اخیر تلاش بسیاری را برای بهبود حال پسر کوچکش کرده است و به توصیه کریمی فوق تخصص خون و سرطان کودکان بیمارستان نمازی شیراز، پیوند سلول بنیادی خون بندناف را آخرین راه درمان فرزندش انتخاب کرده است. 
داستان زندگی امیرحسن، وقتی برادرش سخت ترین لحظات را به شیرین ترین خاطرات برایش تبدیل کرد در مصاحبه با پدرش با هم بخوانیم.
از زندگی و فرزندانتان برایمان بگویید.
4 فرزند دارم. یک دختر و 3 پسر. دخترم درحال حاضر دانشجوی رشته بهداشت در استان هرمزگان است. علی رضا کلاس اول دبیرستان و امیرحسن 12 سال دارد. محمدطاها هم الان 20 ماهه است.
وقتی امیرحسن 4 سال داشت بیمار شد و با مراجعه و پیگیری های زیاد مشخص شد که به بیماری ALL نوع 2 مبتلا است. بعد از آزمایش از برادر و خواهر بزرگترش مشخص شد که مغز استخوان آنها با امیرحسن تطابق ندارد. دکتر کریمی پیشنهاد پیوند از خون بندناف را دادند و چون نمونه منطبق برای او در بانک های کشور نبود، تصمیم گرفتیم تا فرزند دیگری را به دنیا بیاوریم و از خون بندناف او، برای امیرحسن پیوند بزنیم. البته این هم ریسک بالایی داشت و اما به لطف خدا خون بندناف محمدطاها با امیرحسن تطابق داشت.
از بیماری امیرحسن برایمان بگویید.
فرودین 86 بیماری امیرحسن تشخیص داده شد. ابتدا گفتند دوره درمان سه ماه است و قطعا با دارو تمام می شود. خرداد 88 داروها قطع شد اما مهرماه 88 بیماری دوباره عود کرد. از مهر 88 تا خرداد 91 درمان رامجدد از سرگرفتیم. خرداد داروها قطع شد ولی بهمن عوارض بیماری مجدد پیدا شد. 
کمیته پیوند شیراز کمیسیون تشکیل دادند و تنها راه درمان را از بندناف تشخیص دادند و ما هم برای همین برای تولد فرزند دیگری مصمم شدیم. بعد از تولد امیرطاها و فریز خون بندناف او، برای پیوند پزشکان شیراز گفتند با توجه به شرایط ما ، بهتر است برای پیوند به تهران برویم. چون خون بندناف در تهران نگهداری می شد و اگر میخواستیم برای پیوند به شیراز منتقل کنیم احتمال تاخیر هواپیما و دیررسیدن نمونه وجود داشت و شرایط عمل را به خطر می انداخت.
پروسه درمانی چگونه بود؟
وقتی قرارشد اکه از خون بندناف پیوند انجام شود، احتمال اینکه به خاطر وزن امیرحسن، با کمبود سلول مواجه شویم وجود داشت بخاطر همین، از محمد طاها دوبار آزمایش مغز استخوان گرفتند. یک بار برای اینکه متوجه شوند آیا احتمال تطابق وجود دارد یا نه و دوم اینکه سلامت کامل محمدطاها تایید شود.
چه کسی پیشنهاد ذخیره سازی خون بندناف را داد؟
من اطلاعی از درمان به کمک بندناف نداشتم. پزشکان شیراز من را راهنمایی کردند. پیگیری که کردم متوجه شدم رویان کار ذخیره سازی سلول های بنیادی خون بندناف را انجام می دهد. به دفتر شیراز این مرکز مراجعه کردم و بعد از عقد قرارداد خون بندناف طاها را نگهداری کردیم.
نظر پزشک معالج برای پیوند از بندناف چه بود؟
از ابتدا دکتر حمیدیه بعد از اطلاع از عدم انطباق مغز استخوان خواهر و برادر امیرحسن، تاکید بر پیوند از سلول بنیادی بندناف داشتند. اما بعدا به دلیل ینکه وزن بیمار بالا رفته بود و تعداد سلول بندناف کمتر از مقدار مورد نیاز بود، مقدار سلول کم را از مغز استخوان طاها مجدد تامین کنند.  
از مرداد 92 که تهران آمدیم ، یک سری آزمایش ها و مشاوره ها را انجام دادیم تا شرایط پیوند را ایجاد کنیم. دی ماه سال پیش قرار بود پیوند انجام شود اما بخاطر شرایط مالی نتوانستیم در آن زمان اقدام کنیم. از طرفی هم زمستان بود و ترحیج دادیم که در بهار 93 این کار را انجام دهیم. اما بعد از عید که مراجعه کردم دکتر حمیدیه گفتند همه آزمایش ها دوره اش گذشته و باید از نو شروع شود. از خرداد 93 دوباره آزمایشات و مشاوره را شروع کردیم اما بعدش تخت خالی نبود. در نهایت از آبان 93 به تهران آمدم که 5 آذر نوبت بستری دادند و برای پیوند آماده شد. 16 آذر تزریق سلول بنیادی مغز استخوان انجام شد و 17 تزریق سلول بنیادی خون بندناف.
تنها دلخوشی من در این مدت این بود که هرکاری از دستم برآمد کوتاهی نکردم. پیش وجدان خودم راحتم. نتیجه هر چه باشد من راضیم. 
هزینه پیوند چقدر شد ؟
به طور کلی حدود 10 میلیون تومان هزینه پیوند و درمان امیر حسن شده است. 

در ادامه گفتگویی با امیرحسن رشیدی انجام دادیم که بسیار دلنشین و امید بخش بود. 

امیرحسن عزیز برای ما بگو شمی درمانی سخت تر بود یا وقتی سلول های بنیادی خون بندناف برادرت به تو تزریق شد ؟

شیمی درمانی خیلی سخت بود. پیوند خودش آسان است

پیوند خیلی کار سختی نیست اما داروهای شیمی درمانی که قبل از پیوند می زدم خیلی اذیت می شدم. غذاهایی که باید می خوردم را دوست نداشتم.اما الان دیگه راحت شدم.
چند وقت بستری بودی ؟
5 آذر بستری شدم و 1 دی ماه مرخصی شدم. 
چه ارزویی داری؟
از خدا می خوام هرچی زودتر برم خونه خودمون و کلی بازی کنم.

در پایان از خداوند متعال می خواهیم که حال همه فرزندان سرزمین ما خوب باشد و هیچ وقت بیماری آنها را آزار ندهد.آمین



تصاویر
  • سلول بنیادی خون بندناف محمدطاها؛ امیرحسن را از بیماری نجات داد
ثبت امتیاز
نظرات
ﺳﻪشنبه, 11 آبان,1395

مهدی

خدایا شکرت.

ﺳﻪشنبه, 11 آبان,1395

مهدی

خدایا شکرت.

دوشنبه, 02 آذر,1394

امیر

سلام
خیلی از این خبر خوشحال شدم و امیدوارم ایرانیان سرزمینم همیشه سلامت باشن.
و توصیه میکنم همه مثل من سلولهای بند ناف رو نگه دارن شاید خدایی ناکرده روزی حلال مشکلات باشه. در ضمن از روسای شرکت خواهش میکنم تا اونجایی که میتونن هزینه ها رو پایین نگه دارن با تشکر

نظر جدید

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

جستجو در اخبار

آرشیو ماهیانه

Skip Navigation Links.