برادر او، ماتئو که 15 سال سن دارد نیز دچار همین بیماری یعنی سندرم آپراکسی (CAS) بود. این اختلال یک ناهنجاری فیزیکی گفتار است . این بیماری منجر به بروز مشکلاتی در گفتن اصوات ، هجاها و سیلابها و لغات می شود زیرا مغز در برنامه ریزی جهت به حرکت درآوردن اجزای بدن که کلام را شکل می دهد نظیر لبها ، آرواره و زبان دچار مشکل می شود.
والدین ایزابل ، استیون و روزا ، مالکین یک شرکت تجاری کوچک در کویینز در نیویورک هستندکه ابزار تکنولوژی آموزشی برای کودکان را می سازد. پیش از آنکه ایزابل متولد شود آنها امکان ذخیره سازی سلول های بنیادی خون بندناف را با این ذهنیت و تفکر که ممکن است به نفع پسرشان باشد مورد توجه قرار داده بودند. استیون می گوید: طبق بررسی های ما، مقدار خون بندناف جمع آوری شده اغلب فقط برای افراد در سنین جوانی کافی خواهد بود.
سرانجام آنها تصمیم گرفتند که خون بندناف ایزابل را در یک بانک خون بندناف خصوصی ذخیره سازی نمایند . اسیتون بارنی می گوید : ما درباره تزریق سلول های بنیادی خون بندنافی که در دانشگاه "دوک" برای بیماری آپراکسیا انجام شده بود و میزان موفقیت آن تحقیقاتی کردیم. در ابتدا کمی دچار سردرگمی و شک و تردید بودیم ، اما شما هرگز نمی دانید که آینده چه چیزی را برای شما رقم خواهد زد.
خانواده بارنی به دانشگاه "دوک" جایی که این بانک آزمایشگاه سلول های بنیادی خون بندناف را داشت سفر کردند و نمونه خون ایزابل را در تانک های ویژه حمل نمونه در دمای 190 درجه سلسیوس زیر صفر به آن آزمایشگاه منتقل کردند.
بارنی می گوید : کل فرآیند کمتر از 10 دقیقه طول کشید . هنگامی که کار تزریق سلول های بنیادی خون بندناف به پایان رسید ایزابل چند ساعتی در همان جا باقی ماند . بعد از آن ما فقط برای یک اتفاق خوب دعا می کردیم . ایزابل بعد از چند روز به خانه خود در کویینز در نیویورک برگشت.
طی سه هفته قدرت تکلم او به طور قابل توجهی بهبود یافت . بارنی می گوید: او هرگز نمی توانست نام برادرش را به زبان آورد . او تلاش می کرد امام هرگز موفقیتی بدست نمی آورد . بیان هر حرف برای او با دشواری همراه بوده ولی اکنون او می تواند نام برادرش را آشکارا بگوید . او همچنین یک روز عنوان کرد که من می خواهم با ماتئو در خانه بمانم.
قدرت تکلم ایزابل به طور مستر رو به بهبود رفت و منجر به تکلم لغات کاربردی روزمره بیشتری شد و توانایی او سرانجام او را قادر ساخت که منظور خود را بیان کند. بارنی گفت: پیش از پیوند سلول های بنیادی، دختر من روزی یک الی دو لغت در روز صحبت می کرد . او شدیدا ناراحت می شد زیرا ما نمی توانستیم منظور او را درک کنیم. اکنون او قادر است لغات جدید را بیان و تلاش می کند لغات جدید را تکرار کند . او می تواند تا 10 بشمرد . او همیشه عالی بوده است و عدم توانایی تکلم، او را از فعالیت هایش باز داشته بود.
ذخیره سازی خون بندناف به معنی ذخیره نمودن سلولهای بنیادی حاصل از خون بندناف است که کاملا با نوزاد سازگاری ژنتیکی دارد .
استیون و روزا توانستند خون بندناف ایزابل را بلافاصله بعد از تولد در یک بانک خصوصی ذخیره سازند به گونه ای که بتوانند بعدها آنرا برای خودش مورد استفاده قرار دهند. بنابراین زمانی که تصمیم به پیوند برای درمان بیماری فرزندشان گرفتند، نمونه های منجمد شده سلول های بنیادی ایزابل را به مرکز درمان سرطان منتقل ساختند.
بارنی می گوید: ذخیره سازی خون بندناف آرامش خاطر است مثل خریدن یک بلیط بخت آزمایی است که آرزو می کنید هرگز مجبور به خرج کردن آن نباشید. ولی اگر سلول های بنیادی این فرشته کوچولو را ذخیره نمی کردیم هیچ یک از این موهبت ها اتفاق نمی افتاد.
پایان مطلب/